نظریه آزوبل
نظریه آزوبل تلاشی است شناختی برای توضیح یادگیری کلامی معنادار . این نظریه بطور عمده سعی میکند به قوانینی در مورد یادگیری کلاسی دست یابد .
از نظر آزوبل معنـا مستــلزم وجود رابطه میان مواد جدید و مواد
قبـلی ( ساختمان شناختی) است . ساختمان شناختی متشکل از سلسله ای از مفاهیم ( زیرگروه سازها ) است که ترتیب آنها تا حد زیادی مانند ترتیب مقوله ها در نظام رمزگردانی برونر است .
رویکردهای اکتشافی به یادگیری از فراگیرنده می خواهد با کشف روابط میان مفاهیم و اصول به اطلاعات ساختار بدهد . در آموزش توضیحی ( یادگیری دریافتی )، مطالب به شکل نهایی تدریس می شود .
برونر که طرفداررویکرد اکتشافی است ، میگوید که اکتشاف به ایجاد رمزهایی می انجامد که کلی ترند و در نتیجه میزان بالاتری از انتقال و یادآوری طولانی تر را درپی دارد . همچنین انگیزش را افزایش می دهد و به رشد مهارتهای حل مسأله می انجامد .
یـادگیری اکتشـافی ( و فراگیـری رمزهای کلی ) تحت تاثـیر چهار عـا مل اسـت : آمـایه ( گرایش به یادگیری به شیوه ای خاص ) ، وضعـــیت نیاز ( میزان انگیختگی ) ، تســلط بر جزئیـات ( مقدار جزئیات و میزان جزئی بودن آن ) ، و تنوع آموزش ( شرایط گوناگونی که در آن یادگیری صورت می گیرد ) .
برونر از برنامه درسی گردشی ، تدریس موضوعهای مشکل در شکلی ساده شده اما درست به دانش آموزان ، تدوین برنامه درسی حول موضوعها و اصول محوری ، تشویق دانش آموزان به حدس زدن مستدل و استفاده از وسایل کمک آموزشی دفاع می کند .
مهمترین فن آموزشی مبتنی بر نظریه آزوبل استفاده از پیش سازماندهنده هاست ـ مفاهیم بسیار کلی که پیش از درس ارائه می شوند و هدف از آنها به خاطر آوردن دانستنیهای مرتبط و روشن کردن روابط میان مطالب جدید و قبلی است .
روشهای اکتشافی و تدریس توضیحی با هم مانعه الجمع نیستند .آزوبل میگوید که اکتشاف ممکن است برای تدریس در کلاسهای پایین تر ، آزمودن معنادار بودن مطالب و حل مسأله حتمی کردن انتقال یادگیری و ایجاد انگیزش درونی مفید باشد .
نظریه شرطی سازی پاولف
آنچــه امروز به نظریه ی شرطی سازی پاسخگر، کلاسیک یا پاولفی شهـــرت دارد از پژوهشهای دانشمند روسی به نــام ایـوان پترویچ پاولف است که در آغاز قرن بیستم میلادی انجام گرفت . پاولف پژوهش های اولیه خود را با بازتاب ها و تاثیر تجارب یادگیری بر آنها انجام داد بنا به تعریف ، بازتاب به رابطه ساده بین یک پاسخ عضلانی یا غددی و محرکی که از طریق تاثیر گذاری بر یکی از اعضای حسی آن پاسخ را تولید می کند گفته می شود .
در اینجا پیشنهادی را که وولفولک (1978) با الهام از نظریه شرطی سازی در کتاب روان شناسی پرورشی خود برای مقابله با اضطراب امتحان ارائه شده است را نقل می کنیم :
اگر دانش آموزان شما با دیدن ورقه امتحانی دچار اضطراب می شوند و این اضطراب عملکرد آنها را تضعیف می کند ابتدا برای مدتی به طور روزانه تعدادی امتحان که نمره آنها را به حساب نمی آورید به دانش آموزان بدهید اگر متوجه شدید که از اضطراب آنها کاسته شد و عملکردشان بهبود یافت ، امتحان روزانه را به امتحانات هفتگی تبدیل کنید اگر باز هم متوجه شدید که این تدبیر تدریجا سبب کاهش ترس و اضطراب دانش آموزان شد و عملکردشان را به نحو چشمگیری بهبود بخشید به این کار ادامه دهید و نمره ی دانش آموزان را در این امتحانات به حساب آورید .
شرطی کردن کلاسیک گاهی برای توضیح یادگیری پاسخ های هیجانی مفید است. از این رو معلمان باید بداننددر مدرسه چه چیز با چه چیز جفت می شود تا موقعیت هایی را که هیجان های مثبت ایجاد می کند افزایش دهند و موقعیت هایی را که احساسات منفی بوجود می آورد کاهش دهند .
رفتارگرایی واتسون بر این اصل مبتنی است که یادگیری حاصل شرطی شدن کلاسیک بازتاب های ساده می باشد . می توان واتسون را طرفدار وجود بازتاب های شرطی و محیط نگری دانست ، عقیده به این که تفاوت های فردی حاصل تجربه است نه وراثت . نظریه شرطی شدن کلاسیک واتسون ممکن است به توضیح یادگیری بعضی نگرش ها و واکنش های هیجانی و نیز بعضی مهارت های ساده کمک کند .
به نظریه گاتری نظریه یـادگیری یک کوششی گفته که مبتنی است بر تداعی از طریق مجـاورت . گاتری معتقد بود که عادت ها هرگز از بین نمی روند اما می توانند به سه روش جای خود را به عادت های دیگری بدهند :
روش آستانه ، روش خستگی و روش محرک های نا همساز :
ثرندایک با ارئه قانون اثر مفهوم تقویت را به نظریه یادگیری وارد کرد . قانون اثر می گوید : پاسخ هایی که رضایت در پی داشته باشند با محرک هایی که پیش از آنها آمده است پیوند می یابند .از نظر ثرندایک یادگیری عبارت است از حـک شدن پیـوند های محرک – پاسخ ، فراموشی عبارت است از زدوده شدن پیوندها .
انتخاب پاسخ تحت تاثیر تقویت قبلی است ، اما وقتی یادگیری قبلی وجود نداشته باشد به صورت آزمایش و خطا خواهد بود . انتخاب پاسخ هایی که آزموده می شود ممکن است تحت تاثیر آمایه ، عناصر غالب باشد . به نظر ثرندایک ، یکی از هدف های مهم تعلیم و تربیت ، آموزش به منظور انتقال ( تعمیم ) و تاکید بر روابط میان مفاهیم است . وی همچنین بر اهمیت آمادگی دانش آموزو تقویت تاکید می کرد و قبول داشت که تنبیه تاثیرمحدودی دارد .