سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم را با ناز چه کار که آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار . نه روزى خود دادن تواند و نه تواند مرگش را باز راند [نهج البلاغه]

برترى یا رجحان نیمکره     ای :

*    نتایج پژوهشهاى بیشمار در علم عصب شناسى و مطالعات مغزى نشان داده است که بیشتر مردم یک نیمکره ى غالب برتر دارند.

*    این برترى یا رجحان نیمکره اى، به یقین بر توانایی ها، سبک یادگیرى، روشهاى برخورد با قضایا، و در شخصیت افراد تأثیر می گذارد.

*    حدود برترى یا رجحان نیمکره اى، از حالت خنثی (بدون برترى) تا حالتى متمایل کامل به راست یا متمایل کامل به چپ، دیده شده است.

*    افرادى که نیمکره ى چپ غالب دارند، بیشتر منطقى و تحلیلگر، سخنور و در حل مسائل ریاضى، متوالى و زنجیره اى، توانمندند.

*    آنهایى که نیمکره ى راست غالب دارند، در نقاشى و طراحى، تولید و ابداع، تفکرات خوبى دارند و در عین حال که در ریاضیات، درک روابط فضایى و امور انتزاعى توانمند هستند، با چشم و نگاه بیشتر و راحتتر از سخن و کلام با جهان و محیط بیرونى تعامل برقرار می کنند.

*    برترى یک نیمکره در فرد، به معناى استفاده نکردن از نیمکره دیگر نیست.

*    بلکه براى انجام کارهاى ساده، افراد از نیمکره اى استفاده می کنند که آن کار را راحتتر انجام می دهد.

*    اما هنگام انجام تکالیف پیچیده، نیمکره ى غالب رهبرى کار را  برعهده می گیرد.

*    در عین حال که نیمکره ى دیگر نیز به نوعى کمک و درگیر است.

*    برخوردارى از برترى در یک نیمکره، به معناى نگاه متفاوت به جهان و محیط و محرکهاى آن و در نتیجه تعامل متفاوت با محیط و محرکهاى آن است.

*    بنابراین چه دانش آموزان، چه معلمان، چه رهبران آموزشى و چه برنامه ریزان درسى، چنانچه از برترى نیمکره اى برخوردار باشند، یعنى نتایج آزمونهاى خاص برترىسنجى نیمکره اى آنها نشانگر برترى آنها در یکى از نیمکره ها باشد، نشانه ى آن است که ویژگی هاى منتسب به کارکردهاى نیمکره ى برتر،  ویژگیهای ذهنى آنهاست و بر همه ی عملکردهاى مغزى آنها اثر می گذارد.

*    افراد داراى برترى یا رجحان نیمکره اى راست، با برخوردارى از ماده ى سفید بیشتر در سلولهاى عصبى نیمکره ى راست خود و نیز با توانایى بهره گیرى از تعاملات دوربردتر از نظر پردازش اطلاعات، گستره ى دید وسیعترى خواهند داشت و به تبع آن، تصویرسازى ذهنى در آنها قوى و مفهوم سازى آسان و گرایشهایى چون کنجکاوى،   جستجوگرى، علاقه به کشف راه های ابتکارى، ریسک پذیرى و قبول خطر، برونگرایى و ارجحیت براى مشارکت در انجام کارها، شادى، نشاط و سرزندگى غالب است.