برترى یا رجحان نیمکره ای :
نتایج پژوهشهاى بیشمار در علم عصب شناسى و مطالعات مغزى نشان داده است که بیشتر مردم یک نیمکره ى غالب برتر دارند.
این برترى یا رجحان نیمکره اى، به یقین بر توانایی ها، سبک یادگیرى، روشهاى برخورد با قضایا، و در شخصیت افراد تأثیر می گذارد.
حدود برترى یا رجحان نیمکره اى، از حالت خنثی (بدون برترى) تا حالتى متمایل کامل به راست یا متمایل کامل به چپ، دیده شده است.
افرادى که نیمکره ى چپ غالب دارند، بیشتر منطقى و تحلیلگر، سخنور و در حل مسائل ریاضى، متوالى و زنجیره اى، توانمندند.
آنهایى که نیمکره ى راست غالب دارند، در نقاشى و طراحى، تولید و ابداع، تفکرات خوبى دارند و در عین حال که در ریاضیات، درک روابط فضایى و امور انتزاعى توانمند هستند، با چشم و نگاه بیشتر و راحتتر از سخن و کلام با جهان و محیط بیرونى تعامل برقرار می کنند.
برترى یک نیمکره در فرد، به معناى استفاده نکردن از نیمکره دیگر نیست.
بلکه براى انجام کارهاى ساده، افراد از نیمکره اى استفاده می کنند که آن کار را راحتتر انجام می دهد.
اما هنگام انجام تکالیف پیچیده، نیمکره ى غالب رهبرى کار را برعهده می گیرد.
در عین حال که نیمکره ى دیگر نیز به نوعى کمک و درگیر است.
برخوردارى از برترى در یک نیمکره، به معناى نگاه متفاوت به جهان و محیط و محرکهاى آن و در نتیجه تعامل متفاوت با محیط و محرکهاى آن است.
بنابراین چه دانش آموزان، چه معلمان، چه رهبران آموزشى و چه برنامه ریزان درسى، چنانچه از برترى نیمکره اى برخوردار باشند، یعنى نتایج آزمونهاى خاص برترىسنجى نیمکره اى آنها نشانگر برترى آنها در یکى از نیمکره ها باشد، نشانه ى آن است که ویژگی هاى منتسب به کارکردهاى نیمکره ى برتر، ویژگیهای ذهنى آنهاست و بر همه ی عملکردهاى مغزى آنها اثر می گذارد.
افراد داراى برترى یا رجحان نیمکره اى راست، با برخوردارى از ماده ى سفید بیشتر در سلولهاى عصبى نیمکره ى راست خود و نیز با توانایى بهره گیرى از تعاملات دوربردتر از نظر پردازش اطلاعات، گستره ى دید وسیعترى خواهند داشت و به تبع آن، تصویرسازى ذهنى در آنها قوى و مفهوم سازى آسان و گرایشهایى چون کنجکاوى، جستجوگرى، علاقه به کشف راه های ابتکارى، ریسک پذیرى و قبول خطر، برونگرایى و ارجحیت براى مشارکت در انجام کارها، شادى، نشاط و سرزندگى غالب است.